معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیس جمهور گفت: آقای دکتر پزشکیان حتی رسماً نه از آقای ظریف خواست که استعفا دهد و نه حتی استعفا را پذیرفت. الان هم ارتباط رئیس جمهور با آقای ظریف قطع نیست.
به نقل از ایسنا؛ متن کامل گفت وگو با سید مهدی طباطبایی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی دفتر رئیسجمهور به شرح زیر است:
دولت چهاردهم که نام وفاق ملی را برای خود برگزید، به یک سالگی رسید. بعد از یک سال فرصت خوبی برای مرور برنامهها و شعارهای دولت است. از همین موضوع وفاق ملی شروع میکنیم. شما فکر میکنید چقدر وفاق ملی با آن مفهومی که مدنظر رئیس جمهور بود در کشور محقق شده و این وفاق ملی چه کارکردهایی برای کشور داشته است؟
دال مرکزی یا جدیترین مسئلهای که آقای رئیس جمهور به عنوان ایده مطلوب و ایده مرکزی خودش در تشکیل و در اداره دولت قرار داده بودند، همین وفاق ملی بود و آنچه که به تواتر در بیانات ایشان تکرار میشود، این است که از دعوا و رقابتهای مخرب پرهیز شود. همچنین مکرر بر همگرایی، انسجام و وحدت تاکید شده است. این موضوع در صحبتهای ایشان در جمعهای مختلف به عنوان دغدغه اشاره میشود.
شاید ندیده باشید:
امروز ۲۷ مرداد؛ جدول قطعی برق تهران و استانها منتشر شد
یک پیشبینی مهم از جهش یا افت قیمت طلا منتشر شد/ خریداران منتظر چه تغییری باشند؟
وفاق ملی ریشه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی دارد
مسئله وفاق مسئله جدیدی در کشور ما نیست. شاید یکی از کلیدیترین نکاتی که بنیانگذار انقلاب اسلامی در سالهای اول انقلاب تاکید داشتند، بحث وحدت کلمه بود یعنی مردم در اشکال مختلف و در طبقات مختلف حول مفاهیم کلیدی، وحدت و اتحاد داشته باشند. ابتدای انقلاب ارکان نظری برای جامعه مشخص شد مثلا مسئله استقلال که توجه به اقتضای زمان هم بود چون کشور در عصر پهلوی و قبل از آن شاید در دوران قاجار به شکل نیمه مستعمره اداره شده بود و مسئله استقلال برای آحاد مختلف مردم، طبقات مختلف و کسانی که بهرههای قابل اعتنایی از آگاهی عمومی داشتند، یک مسئله خیلی جدی بود.
در کنار استقلال، بحث آزادی به معنای آزادی بیان، آزادی فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، آزادی مخالفت و آزادی نقد مطرح شد. اینها امهاتی بود که شاید مثلاً چپ و راست و مذهبی و غیر مذهبی و زن و مرد و پیر و جوان و همه و همه روی این شعارهای واحد تاکید داشتند و تجلی آن شعارها این بود که ۹۸ درصد مردم در روز ۱۲ فروردین سال ۵۸ در پای صندوق رای، جمهوری اسلامی را انتخاب کردند و این یعنی وفاق.
وفاقی که الان دوباره باز تعریف و دوباره به عنوان سکه زمانه مطرح میشود، موضوعی است که ریشه در ابتدای انقلاب داشت و رمز موفقیت کشور بود یعنی محمل و در حقیقت ابزاری که کشور را در سختترین شرایط از جمله دوره جنگ ۸ ساله و بحران های اول انقلاب عبور داد، همین انسجامی و وحدت کلمهای بود که وجود داشت.
با این حال بعد از دوران جنگ، کشور دچار یک تلاطمهایی شد. ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که رقابتهای سیاسی امری طبیعی است و باید وجود داشته باشه و هیچ وقت معنی وفاق و وحدت این نیست که همه یک شکل بشوند. اختلاف و تفاوت دیدگاه در ذات بشر وجود دارد و شما شاید دوقلوی همسانی هم نتوانید پیدا کنید که مثل هم فکر کنند اما مهم این است که همه بر سر منافع مشترک دچار یک زبانی و تفاهمی بشوند که در عین رقابت، حریمهایی همدیگر را حفظ کرده و به همدیگر آسیب نزنند.
هدف رئیسجمهور زدودن وجوه آسیبزای اختلافهاست
آنچه که آقای پزشکیان در نیمه دوم دهه چهارم انقلاب اسلامی به عنوان وفاق مطرح می کنند، پاک کردن و زدودن وجوه آسیبزای اختلافهاست نه وجوه مثبت اختلافها. اختلاف یک وقتی حتی موجب پیشرفت هم می شود. رقابت سازنده اگر ایجاد شود، کشور را جلو میبرد ولی وقتی این رقابتها تبدیل به آسیب زدن به یکدیگر، توهین، تخطئه و تخریب یکدیگر شود، به کشور آسیب می زند. طی سال های اخیر این موارد بیشتر مشاهده شده است. یعنی بداخلاقیهایی در فضای عمومی و سیاسی کشور ایجاد و تسری پیدا میکرد و یک رجحانهایی شکل میگرفت یعنی مذهبی و غیر مذهبی، انقلابی و غیر انقلابی، چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا که دو قطبیهای کاذبی بودند، ایجاد میشد و همه هم خود را حق مطلق و طرف مقابل را باطل مطلق می دانستند که اساساً این دو قطبی ها اشتباه است.
رئیسجمهور به وفاق ملی خیلی پایبند بود
آقای پزشکیان این مشکل را به عنوان یک مساله جدی کشف و به عنوان شعار انتخاباتی انتخاب کرد و هم در طول یک سال اداره دولت، خیلی به این مسئله پایبند بود. رئیس جمهور در استفاده از ظرفیتهای سیاسی و اداری کشور سعی کرد وارد دوگانه غلط چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا نشود و در سطح عمومیترش هم این حس را در جامعه منعکس کند که ما از برچسب زدن، از دو دسته کردن جامعه، از چند دسته کردن و رجحانهایی بیخودی بخشیدن به یک طبقه و یک گروه عبور کردیم یا تصمیم به عبور گرفتیم.
من میخواهم از خود آقای رئیس جمهور وام بگیرم. ایشان مکرر در سخنرانیهاش راجع به تعریف تقوا صحبت کرده و معتقد است که تقوا یعنی عمل بدون خطا. ایشان سعی کرده است این معنای تقوا را به یک فرهنگ عمومی در فضای اداری و سیاسی کشور تبدیل کند. خود رئیس جمهور هم خیلی به این مسئله پایبند بوده است.
من معتقدم که وفاق ملی خیلی تاثیر جدی بر فضای سیاسی داشته و گمان میکنم که به اندازه یک سال و اندازه ای که ما انتظار داشتیم، این فرهنگ نهادینه شده و عمق پیدا کرده است. به عنوان یک ناظر بیرونی نه به عنوان کسی که وابستگی تشکیلاتی به دولت دارد، معتقدم نهادینه کردن وفاق ملی عملکرد و شروع خوبی داشته است.
برخی تحلیلگران سیاسی معتقدند که وفاق ملی یک وفاق بین خود گروههای سیاسی است نه وفاق ملی یعنی دامنه اش محدود به جریان های سیاسی شده و به جامعه نرسیده است. سوال این است که آیا این وفاق باید بین جریان های سیاسی باشد یا جامعه را هم در بر بگیرد؟ یا اینکه کافی است که فقط آثار وفاق ملی به جامعه برسد؟
دولت به سراغ رفع تبعیضهای تاریخی در کشور رفت
اینکه فرض کنیم که نقطه عزیمت این وفاق میخواهد از محل جریانها و گروههای سیاسی باشد، اشکالی ندارد. عیبی ندارد وفاق از طبقهای که تصمیم گیر، تعیین کننده، یا سیاست گذار است، شروع و تسری پیدا کند. ولی اگر بخواهیم فرض مان این باشد که در آن سطح متوقف بماند، این حتماً غلط است البته من معتقدم اصلاً اینطور نیست. من با شواهد و قرائن میخواهم خدمت شما عرض کنم که اینطوری نیست. در دولت آقای پزشکیان مثلا بحث این شده که ما در راستای وفاق ملی باید به سراغ رفع یک سری تبعیضهای تاریخی که در کشور وجود داشته برویم. در ادوار مختلف دولتها، یک یا دو نفر از بانوان در دولت حضور داشتند که البته این حضور، مسئله هم بوده است و در دوره ای، طبقه سنتی جامعه ما به هر دلیلی تفاسیر و تعابیری راجع به مسئولیت زنان داشتند که شاید خیلیها آن تعابیر را نپذیرند.
در دولت آقای پزشکیان چندین خانم در کابینه حضور دارند. در دولت آقای پزشکیان، معاون رئیس جمهور از اهل سنت است. در دولت آقای پزشکیان در استانهای سنینشین ما استاندار سنی است. در دولت آقای پزشکیان، سلایق بخش زیاد و قائل اعتنایی از جامعه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد ولو این سلیقه با قالب سلایق جریانهای حاکم سیاسی در تضاد باشد. مشخصا به همان لایحه عفاف و حجاب اشاره دارم.
این مسائل هیچ کدامش توافقهای جریانهای سیاسی نیست و واقعا ملاحظات، ملاحظات ملی است یعنی ما در گام اول در بین همان جریانهای سیاسی به یک مفاهیم مشترک رسیدیم و سرریزش در توجه به مصالح عمومی و منافع عمومی و خواستهای اجتماعی مشاهده میشود.
یک مفهوم جدی وفاق ملی این است که ما تا جای ممکن بتوانیم جوابگوی مطالبات مردم باشیم. مطالبات اگر از منظر مفاهمه، اعتمادزایی، آشتی و پرهیز از چالش و دعوا و تنش بین جریانهای سیاسی شکل بگیرد، اشکالی ندارد. این نقد را من نقد بلا وجهی میدانم که برخی معتقدند جریان های سیاسی بین خودشان به تفاهم رسیدند زیرا چه اشکالی دارد که این تفاهم، مقدمه تفاهم با مردم و مقدمه پوشش دادن مطالبات ملی باشد؟
پس چرا برخی از حامیان دولت به همین رویکرد وفاق ملی انتقاد دارند؟ آنها میگویند که ما در مقطع زمانی انتخابات برای آقای پزشکیان رای جمع کردیم ولی الان جریانی که حتی رقیب آقای پزشکان بودند، در کابینه حضور دارند ولی ما نیستیم.
نمیشود بگوییم چون از برخی افراد استفاده نشد، پس وفاق محقق نشده است
کلاً اگر نگاهمان به دولت، به مسئولیت و به حکومت، نگاه به شرکت سهامی باشد، این اصلاً موضوع دیگری است. ممکن است من نوعی بگویم من برای موفقیت یک جریان سیاسی تلاش کردم. شعار این جریان سیاسی هم وفاق ملی بوده است و حالا اگر از من در مسئولیتی در دولت استفاده نمیشود یعنی که وفاق ملی محقق نشده است. این واقعا نقد به جایی نیست. ممکن است ما به شایسته گزینی و شایسته سالاری نقد داشته و بگوییم این موارد محقق نشده است.
من که قبول ندارم کسی اگر برای موفقیت یک جریان سیاسی تلاش میکند، این تلاشش برای گرفتن مسئولیت در دولت باشد چون بنای بر ترتبدهی به افراد برای مسئولیتها لزوماً مزد دادن بابت خدمات آنها در دوران انتخابات نیست.
نمیشود بگوییم چون از برخی افراد استفاده نشده است، پس وفاق محقق نشده است. مفهوم وفاق این است که از همه جریانهای سیاسی استفاده بشود حتی جریانی که با ما موافق نبوده، حتی جریانی که در ایام انتخابات رقیب ما بوده و حتی جریانی که در انتخابات حضور پیدا نکرده است. ما وقتی توانستیم به شعار وفاق جامعه عمل بپوشانیم که همه مردم را در سرنوشت خودشان سهیم کنیم. همه مردم را در تصمیمگیریها سهیم کنیم. همه مردم در ایفای اداره کشور نقش دهیم.
نقدی دیگری هم که وارد شده این است که جریان رقیب که الان در دولت مسئولیت دارد، اگر موفق نشود، حساب عملکرد آن به پای رئیس جمهور نوشته می شود. از سویی در یکسالگی دولت، چقدر عملکرد کابینه مورد ارزیابی قرار گرفته است؟
مدیر ناتوان تغییر خواهد کرد
کابینه و استانداران و مدیران دولتی در حال ارزیابی هستند. این ارزیابی مستمر است و فقط مربوط به یکسالگی دولت نیست. البته رویه و سیاق آقای دکتر پزشکیان اساساً این نیست که خیلی سریع به سمت تغییر مدیر برود چون ایشان معتقد است که آخرین مرحله، مرحله تغییر مدیر است و ما باید به اصلاح سیاستها بپردازیم ولی جایی که مسجل بشود مدیری در ایفای مسئولیت خودش ناتوان است، بدون توجه به انتصابش به جریان های سیاسی، تغییر خواهد کرد.
الان رئیس جمهور مسئول همه دولت با همه گرایشهایش است. ایشان تصمیم گرفته که همه گرایشها را در دولت بازی بدهد. دولت الان دولت آقای دکتر پزشکیان است و هرکس در این دولت ضعیف عمل کند، طبیعی است بالاخره به حساب رئیس جمهور نوشته می شود. رئیسجمهور مسئولیت سنگینی پذیرفته است و این نهایت جوانمردی بوده که ایشان از دورترین جریان سیاسی و حتی جریان رقیب هم یارکشی کرده و آنها را در تیم خودش مسئولیت داده است.
البته یک مسئله خیلی جدی اینجا وجود دارد و آن هم مساله منافع ملی و مصلحت عمومی و خیر مردم است. اگر یک مدیری با هر گرایشی، سو عملکرد و سوء مدیریت و ناتوانیش بنا باشد به منافع ملی آسیب بزند، قطعاً تغییر می کند.
دولت نمیتوانست بر آن لایحه اصلاحی که به مجلس فرستاده بود پافشاری کند و از مجلس بخواهد که آن را در دستور کار قرار دهد؟
بالاخره مجلس و دولت دو قوه مستقل هستند و حالا علاوه بر اینکه استقلال دارند یک زمانی جنس یا شکل آنها به گونهای است که خیلی هم به هم نزدیک هستند و زمانی فاصلهای وجود دارد. در این مورد خاص فاصله و اختلاف سلیقه بیشتر حس میشد. دولت نمیتوانست قانون وضع کند. دولت تا حد ممکن و تا جایی که زمان و شرایط اجازه میداد، ایستادگی و مقاومت کرد. آقای دکتر پزشکیان حتی رسماً نه از آقای ظریف خواست که استعفا دهد و نه حتی استعفا را پذیرفت. الان هم ارتباط رئیس جمهور با آقای ظریف قطع نیست.
آقای ظریف یک ذخیره برای دولت چهاردهم است البته یک مسئلهای که باید به آن توجه شود این است که ما نقشآفرینی افراد را نباید منحصر به حضورشان در پستها و مسئولیتها کنیم یعنی یک مسئلهای در فرهنگ عمومی ما بد شکل گرفته که گمان میکنیم افراد تا مسئولیت مستقیم دارند یعنی نقشآفرین هستند و یعنی به آنها اعتنا و ارج نهاده شده و به محض اینکه مسئولیت مستقیم نداشته باشند، یعنی دیگر نمیتوانند تاثیرگذاری داشته باشند که یک غلط رایجی است.
پس مشورت های آقای ظریف به دولت و آقای رئیس جمهور منتقل می شود؟
بله، حتما منتقل می شود.
یکی از وعدههای رئیس جمهور، حذف فیلترینگ از فضای مجازی بود. یک مرحله هم این اتفاق افتاد ولی رفع فیلتر از برخی دیگر از سکوهای پرکاربرد خارجی که در ایران پرطرفدار هستند، انجام نشده است. چه زمانی این وعده به صورت کامل محقق می شود؟ آیا جنگ ۱۲ روزه تاثیر منفی بر این پیگیریهای دولت داشته و مخالفان رفع فیلتر را قویتر کرده است؟
مخالفان فیلترینگ در دولت ثابتقدمتر شدهاند
رئیس جمهور نسبت به وعده هایی که داده است خیلی خیلی مقید و پایبند هستند. از روز اول در خیلی از جلساتی که حداقل من حضور داشتم ایشان مکرر نسبت به رفع این مسئله یا اصلاح این وضعیت تذکر داده اند، البته فرایند تصمیم گیری راجع به این مسئله تک وجهی نیست و نمی شود با دستور شخص آقای رئیس جمهور حل شود، بلکه در یک شکلی از یک فرایند تصمیم گیری می شود. راجع به این موضوعات اتفاقاتی هم افتاد یعنی ما رفع مثلاً یکی دو تا سکو را داشتیم.
مسئله جنگ هم برآیندش منفی نبود، یعنی یک عده از موافقین فیلترینگ را قویتر کرد برای اینکه فیلترینگ باید ادامه پیدا کند و بالعکس مخالفین فیلترینگ در دولت را هم ثابت قدمتر کرد و اتفاقاً فکر میکنم برآیندش حتی یک ذره به نفع رفع فیلترینگ بود و این را هم مطلعم که یک دستور جدی داده شده و یک کمیته و کارگروهی در حال بررسی است که هم ملاحظات منطقی کسانی که قائل به فیلترینگاند شنیده و رفع بشود و هم اینکه که خواسته و مطالبه مردم که دسترسی آسانتر به این درگاههای پر کاربرد است، محقق شود.
فرایند این تصمیم گیری طولانی نشده است؟
یک بخشی از آن طولانی شده است. من گمان میکنم وفاق ملی یک محصول دیر بازده است و زمان میبرد تا میوههاش به ثمر بنشیند. دوره کاشت طولانی است، ولی به مرحله برداشت که برسد، شاهد دستاوردها خواهیم بود. فکر میکنم این مسیر در ادامه سرعت بهتری پیدا بکند. سرچشمه که درست بشود یعنی وقتی اختلافات که گاهاً ناشی از سوتفاهم ها یا بین الاذهانی است، رفع شود در مسیری قرار می گیریم که یک به یک موانع را به نفع مردم برداریم.
رفع فیلترینگ انجام میشود
من میپذیرم اینکه شاید زودتر باید این اتفاق میافتاد یعنی انتظار مردم این بود که زودتر این اتفاق بیفتد، ولی این وعده انجام میشود و در مسیر انجام است.
بعد از جنگ ۱۲ روزه، موضوع مذاکره با آمریکا مطرح شده است و حتی حالا زمزمههایی از مذاکرات مستقیم شنیده میشود. با توجه به اینکه آمریکا در این جنگ از اسرائیل حمایت کرد و حتی در این تجاوز نقش آفرینی کرد، انجام این مذاکره تصمیم دولت است یا شورای عالی امنیت ملی که تصمیماتش باید به تایید رهبری برسد؟
تصمیم مذاکره یک اصل و قاعده کلی است که پس از فرایندی در دولت چهاردهم اعلام شد که ما مذاکره میکنیم. این مذاکره به شکل غیرمستقیم با آمریکا با حفظ همه اصول کشور و با پایبندی بر همه مواضع حق خودمان بود. باید در نظر داشت که ملاحظات شورای عالی امنیت ملی به عنوان یک مرجع تصمیمگیر در حوزه کلان مسائل امنیتی، سیاسی و راهبردی همیشه مدنظر قرار میگیرد ولی رئیس همان شورای عالی امنیت ملی هم رئیس جمهور است و مصوبات آن شورا هم زمانی اصالت پیدا میکند و جنبه کاربردی و عملی دارد که به تایید رهبری برسد. در همه تصمیمات کلان کشور، همه این مراحل طی شد.
مذاکره بعد از جنگ ۱۲ روزه این مراحل را طی کرده است؟
مذاکره با آمریکا در فرایند بررسی است
در فرایند بررسی است. شکل و محتوای مذاکره در حال بررسی است. ما قبل از جنگ هم اصل مذاکره را پذیرفته بودیم که البته آن تصمیم، حتماً تصمیم صرفاً دولت و رئیس جمهور نبود. همه آن مراحل که به آن اشاره کردم، طی شده بود. الان هم اگر ما مذاکره بکنیم حتماً همان مراحل طی شده است، اگر مذاکره نکنیم هم حتماً همان مراحل طی شده است. تایید یا نفی مذاکره نه صرفاً تصمیم دولت بوده و نه فشاری از ناحیه دولت در این زمینه وجود دارد.
در مقطعی پیش از ایام مذاکره، نظر آقای رئیس جمهور انجام مذاکره بود ولی مقام معظم رهبری موافق مذاکره نبودند. آقای رئیس جمهور اظهار کرد که نظر مقام معظم رهبری اولی است حتی اگر خلاف نظر من باشد.
در ادامه طی مدت زمانی، شرایط تغییر کرد و تصمیم برای مذاکره هم تغییر کرد و رئیس جمهور هم تبعیت و دولت هم مذاکرات را اجرا کرد. الان هم همان اتفاق در مورد مذاکرات میافتد.
من به هیاهوها، جنجالها و شلوغ کاریهای رسانهای افرادی بیرون از مصادر اصلی اجرایی تصمیم گیری نظام کار ندارم. هماهنگی که امروز در نظام وجود دارد بین قوا و بین قوا و مقام معظم رهبری یک هماهنگی کم نظیری است. این یک اتفاق بزرگ برای کشور و یکی از رموز موفقیت کشور و نظام در گذراندن تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی و امریکا بود. همین وحدت نظر، اتفاق نظر و اعتمادی که بین سران کشور وجود دارد، این بحران را کنار زد.
سفر رئیس جمهور به نیویورک برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل در پیش هست.امکان انجام مذاکره با آمریکا در نیویورک وجود دارد؟
در حال حاضر شرایط مذاکره با آمریکا فراهم نیست
فکر میکنم سفر آقای رئیس جمهور اول مهرماه به سازمان ملل انجام می شود. از امروز حدود ۴۰ روز فاصله داریم. دور تحولات هم در کشور و هم در حوزه دیپلماسی خیلی تند است بنابراین هر پاسخ بدهم نادقیق است. اگر در شرایط فعلی و در وضعیت الان باشد، نه امروز این امکان مهیا نیست ولی ۴۰ روز دیگر ممکن است ما از الان(نسبت به چنین مذاکراتی) دورتر باشیم یا ممکن است اتفاقاتی بیفتد و نزدیکتر باشیم یعنی ما در یک عالم عدم قطعیتی به سر میبریم و اینجا نمیشود حکم قاطعی داد که حتماً ملاقاتی صورت می گیرد و حتما جلسه ای برگزار می شود.
سال پیش در امریکا میزان ملاقاتها و جلساتی که آقای رئیس جمهور با روسای کشورها و هیئتهای خارجی داشتند، نسبت ۱۵_۱۴ سال گذشته از نظر تعداد بیسابقه بود. بسیار ملاقاتهای متنوعی با کشورهای اروپایی، آسیایی، همسایه، دور، اتحادیههای بینالمللی و سازمانهای بینالمللی صورت گرفت که خیلی هم میتوانست پر دستاورد باشه اگر ما بعد مواجه نمی شدیم با آن اتفاقاتی که بلافاصله بعد از بازگشت نیویورک رخ داد و آن ماجرایی که منتهی به عملیات وعده صادق شد.
رئیسجمهور در برابر زور و زیادهخواهی با شهامت و جسارت عمل میکند
رویکرد آقای دکتر پزشکیان و دولت چهاردهم گفت و گو است. ایشان معتقد به یک صلح کل است و در فضای جهانی کلاً بحث صلح را دنبال میکند و طبیعی است وقتی این نگاه را دارد، رویکرد اساسی و کلی هم تفاهم و گفتگو و ارتباط برقرار کردن است اما جایی که پای زور، تجاوز، جنایت و زیاده خواهی در میان باشد، رئیس جمهور خیلی با شهامت و با جسارت و با قاطعیت عمل می کند.
در موضوع مذاکره با آمریکا اشاره کردید که فرایند تصمیم گیری در حال انجام است. در مورد مکانیزم ماشه بفرمایید که آیا تصمیم گیری در این زمینه انجام شده است؟ در مورد تاثیرات مکانیزم مکانیسم ماشه بر اقتصاد ایران، فکر نمیکنید از سوی دولت ساده انگاری می شود؟
اروپا نمیتواند به مکانیسم ماشه متوسل شود
اروپاییها به یک چیزی متوسل می شوند که از نظر قانونی حق ندارند. یعنی اروپاییها بعد از خروج امریکا از برجام، عملاً برجام رو ملغی کردند یعنی دیگر به هیچ بندی از برجام پایبند نبودند. خب وقتی به برجام پایبند نبودند، نمیتوانند به مکانیسم ماشه که در همان چارچوب تعریف شده است، متوسل بشوند. اساسا این کار اروپایی ها از نظر حقوقی اشکال دارد. مکانیزم ماشه بیشتر یک فضای روانی است که میخواهند به کشور تحمیل کنند. در حوزه اقتصاد بیشتر از آنچه که تا الان به کشور تحمیل کردند و بیشتر از آنچه که تحریم وضع شده است، قرار نیست اتفاقی بیفتد.
البته میتوانند اقدامات نامشروعی از جمله تحریمها، تهدید نظامی و جنگ را با استفاده غیرحقوقی از مکانیزم ماشه، جنبه مشروعیت بدهند و چیزی فراتر قرار نیست به کشور تحمیل بشود.