نشریه فارن پالسی در یادداشتی سیاست ایران در سالهای اخیر را تحلیل کرده و گفته ایران به توهم همپیمانی با روسیه و چین دلبسته در حالی که آنها در بهترین حالت فقط برای ایران وقت میخرند. این رسانه سفر امسال رئیس جمهور ایران به نیویورک را بسیار مهم خوانده و گفته ایران باید با یک دستورکار در نشست مجمع عمومی سازمان ملل حاضر شود، در غیر این صورت در همان دورباطل جنگهای محدود و امیدهای توخالی گیر خواهد کرد.
به نقل از رویداد۲۴، در این یادداشت به تصور سیاست مداران جمهوری اسلامی در مورد عدم بروز جنگ با اسرائیل و آمریکا اشاره شده است. نویسنده میگوید: این تصور در ژوئن و در جنگ ۱۲ روزه که «بیش از ۱۰۰۰ ایرانی» در آن کشته شدند، فرو ریخت. اکنون رهبران ایران هشدار میدهند که کشور نباید در «وضعیت نه جنگ و نه صلح» فرو برود. فارن پالسی میگوید این تشخیص نادرست نیست، اما خودداری از مواجهه با انتخابهای دشوار، روش همیشگی سیاست مداران در ایران است.
این نشریه مدعی است که حتی تغییرات اخیر هم منجر به تجدید نظر در راهبردهای نظام نشده و به جای تلاش جدی برای یک گشایش دیپلماتیک، بسیاری از مقامهای تهران به این توهم دل بستهاند که چین و روسیه ایران را از فشار غرب نجات خواهند داد. نویسنده میگوید «این امید است، نه استراتژی.»
در این یادداشت آمده: جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل و آمریکا باید زنگ بیدارباش میبود. حملات اسرائیل و سپس ایالات متحده ضعفهای آشکار در دفاع هوایی ایران را برملا کرد و بخشهایی از زیرساخت هستهای را آسیب زد. ایران از سال ۱۹۷۹ تا کنون چنین شکننده به نظر نرسیده بود. با این حال، تهران همچنان بر حق حاکمیتی خود برای غنیسازی اورانیوم پافشاری میکند، محدودیت بر برنامه موشکی را رد میکند و مایل به عقبنشینی از مداخلات نیابتی در لبنان، یمن و جاهای دیگر نیست.
در ادامه به حضور رئیسجمهور مسعود پزشکیان برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل اشاره کرده است؛ حامیانش میگویند این سفر نمیتواند صرفاً نمایشی باشد. اما او که از سوی تندروها «سادهلوح» خطاب میشود، با وجود حمایت نسبی در جامعه و بخشی از نخبگان، همچنان فراخوانهایش برای اصلاحات به بنبست خورده است.
این رسانه به چهرههایی مانند حسن روحانی و محمدجواد ظریف نیر اشاره کرده و گفته اینها هم بر تغییر و بازتعریف سیاست تأکید دارند، اما شکافهای جناحی در کشور نمیگذارد بر سر کاهش تنش به اجماع برسند. در همین حال، گامهای دیپلماتیک کوچک مانند دیدار اخیر وزیر خارجه عباس عراقچی با رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قاهره انجام میشود، اما اینها از جنس تغییر راهبردی نیست.
این رسانه مدعی است که هویت انقلابی در ایران، بر «هرگز تسلیم نشدن در برابر آمریکا» بنا شده و حاضر نیست آن میراث را کنار بگذارد، مگر با تضمین منفعتی عظیم. از سوی دیگر، واشنگتن نیز راهبرد روشنی برای مصالحه ندارد و بیشتر به فشار بر سر سه موضوع بسنده کرده است: غنیسازی، موشکها و شبکه متحدان منطقهای ایران.
ایران همچنان امیدوار است شکاف آمریکا با چین و روسیه برای تهران فرصتی ایجاد کند. اما بسیاری در داخل هشدار میدهند که پکن و مسکو ایران را هرگز به قیمت منافع خود نجات نخواهند داد. اما این یک قمار پرخطر است. روزنامه شرق هشدار داده که چنین رویکردی ایران را به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل میکند؛ مشابه اوکراین که به میدان زورآزمایی مسکو و واشنگتن بدل شد.
در داخل، عملگرایان دست به افشاگری زدهاند. روحانی جنگ ۱۲ روزه را «جنگ جهانی سوم کوچک» نامیده و خسارت تأخیر در بازگشت به برجام را ۵۰۰ میلیارد دلار دانسته است. علیاکبر صالحی نیز افشا کرده که توافقی حتی در ۲۰۰۹ امکانپذیر بود، اما محمود احمدینژاد آن را به هم زد.
فارن پالسی میگوید انتصاب علی لاریجانی به ریاست شورای عالی امنیت ملی نشانهای از توازن میان جناحهاست. او مذاکره با آمریکا را منتفی نمیداند. تغییر دیگر، انتصاب علی باقری بهعنوان معاون اوست؛ کسی که زمانی برجام را «خفت ملی» میدانست، اما اکنون مذاکره را ابزار تأمین منافع میخواند.
این تغییرات نشان میدهد حتی تندروهای سابق در برابر واقعیتهای حکمرانی تعدیل شدهاند. بحث انتقال پرونده هستهای از وزارت خارجه به شورای عالی امنیت ملی هم بیشتر تغییر ظاهری است، چون خطوط قرمز همواره در شورا تعیین میشود.
این نشریه میگوید: عراقچی نیز زیر انتقاد است. مخالفان میگویند تحلیلهای حقوقیاش ضعیف و مواضعش بیشتر داخلی است تا دیپلماتیک. اما مدافعان یادآور میشوند او در شرایطی کمسابقه به وزارت رسیده است: بازگشت ترامپ، تشدید تنش با اسرائیل و تضعیف شبکه نیابتی ایران.
فارن پالسی میگوید: در این فضای مبهم، سفر پزشکیان برای حضور در مجمع عمومی سازمان ملل اهمیت مضاعف یافته است. اقتصاد فروپاشیده، نظم اجتماعی شکننده و تهدید بازگشت تحریمهای شورای امنیت نیازمند دستاوردهای ملموس دیپلماتیک است. بازگشت لاریجانی به شورا شاید فرآیند تصمیمگیری را تسریع کند، اما اگر پیش از این سفر، موضعی روشن تعیین نشود، خطر تکرار چرخه گذشته وجود دارد: سخنرانیهای پرطمطراق در خارج، بنبست در داخل و سرگردانی پرونده هستهای میان نهادها.
این رسانه نوشته: سفر اخیر پزشکیان به چین نیز نشان داد تهران بر «پشتوانه شرقی» حساب ویژهای باز کرده است. اما روسیه نهایتاً میتواند برای ایران زمان بخرد، نه امنیت، و چین بیشتر شریک تجاری است تا حامی امنیتی.
بهطور کلی، چشمانداز چندان روشن نیست: تحریمهای بازگشتی تا پایان سپتامبر یا اوایل اکتبر کامل میشود؛ مسکو و پکن آن را به رسمیت نمیشناسند، اما هم نمیتوانند آن را لغو کنند؛ اقتصاد بیشتر فرسوده میشود و پرونده امنیتی در همان سطح «مدیریت بحران» باقی میماند.
راهحل جایگزین، شجاعت سیاسی میطلبد: پذیرش بازرسیهای سختگیرانه هستهای پیش از بازگشت تحریمها، آزمودن یک توافق محدود با رفع واقعی بخشی از فشارها و گرفتن امتیازهای ملموس.
روسیه و چین فقط میتوانند زمان بخرند، نه توافق. بازدارندگی ایران نیز باید بازتعریف شود: موشک و نیروهای نیابتی کافی نیستند. ثبات اقتصادی و انسجام اجتماعی سپری محکمتر و کمهزینهتر است.
ایران هنوز گزینه دارد. انتخاب سرنوشتساز نه میان شرق و غرب، بلکه میان مقاومت یا انعطاف است. معاملهای محدود و قابل راستیآزمایی شاید پرهزینه و بحثبرانگیز باشد، اما از دور باطل جنگهای محدود و امیدهای توخالی به مراتب بهتر است.