نیک بخش حبیبی – روزنامه اطلاعات| در این مقاله با استفاده از مدل استعارهای (۱) نظامهای سیاسی ـ حکمرانی بهمثابه پیکری زنده در نظر گرفته میشود و فرآیندهای فروپاشی یا تداوم آنها در نگرشی «آیندهنگرانه»، با استفاده از روش مفهومی ـ استعارهشناختی تحلیل میشود که مبتنی بر ترکیب استعاره بدن زنده، نظریههای فروپاشی سیاسی و مطالعه تطبیقی تجربههای تاریخی است. این نوع تحلیل نشان میدهد که فهم سیاسی و اجتماعی ما سخت بر استعارههای زیستی، پزشکی و ارگانیک تکیه دارد.
تحلیل نظامهای سیاسی همواره نیازمند چارچوبهای نظری خلاقانه برای توضیح پدیدههای پیچیدهای چون ثبات، فروپاشی و تغییر رژیم بوده است. یکی از الگوهای پرکاربرد در علوم اجتماعی، استفاده از «استعارههای زیستی/ ارگانیکی» است. در این نگاه، نظام سیاسی همانند یک بدن زنده در نظر گرفته میشود که دارای اندامها، دستگاههای دفاعی، متابولیسم و چرخههای زندگی است. این استعاره امکان آن را فراهم میآورد که همانگونه که در پزشکی عوامل بیماریزا به درونی و بیرونی دستهبندی میشوند، در سیاست نیز بتوان نیروهای فروپاشنده را به گونهای مشابه بررسی کرد. هدف این مقاله توسعه چنین مدلی و افزودن فرضی تازه با الهام از مفاهیم زیستی و پزشکی در نظام سیاسی برای فهم و آیندهنگری آن است.
بدن سیاسی بهمثابه موجود زنده
در «استعاره زیستی یا ارگانیکی»، ساختار حکمرانی مانند اسکلت و اندامهاست که وظیفه انسجامبخشی دارند، و قانون اساسی و قواعد بازی سیاسی همانند ژنوم و DNA عمل میکنند. در این نگرش، مردم و گروههای اجتماعی بهمنزله سلولهای بدن هستند که از پشتیبانی اندیشههای ایدئولوژی و فرهنگ سیاسی مانند دستگاه عصبی و هورمونی هماهنگکننده برخوردار میشوند و نهادهای امنیتی و حقوقی نقش دستگاه ایمنی بدن را ایفا میکنند.
در این نگرش «استعاره زیستی» نظام سیاسی مانند بدن یک موجود زنده عمل میکند و مغز (رهبری و نخبگان سیاسی) اجزای بدن بهمثابه نهادهای سیاسی حکمرانی، قلب بهمنزله مرکز پشتیبانی و تصمیمگیری (دولت مرکزی)، خون و رگها (نظام اقتصادی و ارتباطات)، دستگاه ایمنی (نیروهای نظامی و امنیتی)، در سه وضعیت سلامت زیستی (بقای پایدار، مشروعیت و کارآمدی)، بیماری (فساد سیستمی، بحران، ناکارآمدی) و مرگ (فروپاشی یا انقلاب و دگرگونی) معناسازی میگردد.
به عبارت دیگر در این استعاره، همانگونه که بدن ممکن است سالم، بیمار یا در حال مرگ باشد، نظامهای سیاسی نیز دارای چرخههایی از ثبات، بحران و فروپاشی هستند. چرخة سلامت، بیماری، مرگ و تولد دوباره همچنان در انتظار نظام سیاسی بهمثابه یک نظام ارگانیکی است؛ چرخهای که در آن تعادل درونی + مقاومت بیرونی (سلامت سیاسی) و غلبه یکی از نیروهای تخریبی درونی یا بیرونی (بیماری سیاسی) و مرگ بدن زنده و سیستم ارگانیکی (فروپاشی سیاسی) و تناسخ دوباره یا حیات مجدد بدن از دل خاکستر قبلی (ظهور نظام جدید) در حال بروز و تجلی است.
نظام سیاسی بهمثابه موجود زنده در برابر یک عامل متغیر محیطی که با وضعیت ثبات و تعادل پیشین در تقابل است، ناگریز از سه رویکرد منطقی و عقلانی است:
الف) واکنش ایمنی قوی، اصلاح نهادی، وحدت اجتماعی که به آن «ایمنی و سازگاری» (۲) گفته میشود.
ب) فساد نهادینه، فرسایش مشروعیت، مقاومت نسبی، ولی بدون درمان که به آن «اختلال یا بیماری مزمن» (۳) میگویند.
پ) ناتوانی کامل دستگاه ایمنی و اندامها، جایگزینی بدن جدید (انقلاب یا تغییر رژیم) (۴) که به آن «مرگ یا فروپاشی» گفته میشود.
اگر نظام سیاسی را بهمثابه یک «بدن زنده» در نظر بگیریم، در علم پزشکی و آسیبشناسی (پاتولوژی)، وقتی بدن به محرکات و آسیبها واکنش نشان میدهد، از دو اصطلاح کلیدی استفاده میشود:
ـ یا بدن و نظام سیاسی قادر به دادن پاسخ سازشی/ انطباقی (۵) است؛ در این صورت حکمرانی قادر است پاسخی مشابه آنکه بدن برای حفظ تعادل و بقا در برابر آسیب یا تنش (استرس) ایجاد میکند، در مواجهه با تغییرات محیطی و تهدیدکننده، ادامة بقا دهد، مشابه زمانی که بدن در مقابل فشار خون بالا، دچار هیپرتروفی قلب میشود؛ نظام سیاسی نیز در برابر تهدیدها یا بحرانها، ساختارها یا سیاستهای جدیدی را تطبیق میدهد تا موجودیت خود را حفظ کند. این پاسخ در اساس به بقای نظام سیاسی و سازگاری بلندمدت میانجامد.
ـ یا اینکه در وضعیت کنش و واکنشی قرار میگیرد و در این وقت با بروز مشکلات و تغییرات تهدیدکننده به نوعی از «پاسخ کنشی/ واکنش عملی» (۶) دست میزند که بیشتر جنبه رفتاری یا عملی مستقیم واکنشگری میکند و بر اقدام فوری و به عبارت دیگر کنشهای سریع و مقطعی در برابر یک رویداد تأکید میکند. در چنین وضعیتی، نظام سیاسی در برابر محیط متغیر با شرایط جدید و تا حدودی تهدیدکنندة ثبات و تعادل پیشین، به واکنشهای فوری دست میزند؛ مثل سرکوب شورش، یا اجرای اقدامی اضطراری برای مهار بحران.
مدلهای بقا و تلاشی زیستی نظام سیاسی
هر نظام سیاسی همانند بدن موجود زنده و ارگانیکی در معرض فشارهای تخریبی۷ و تهدیدکنندة حیات و ادامه بقا روبروست. نیروهای مخرب و منهدمکنندة بقای یک نظم و دستگاه زیستی سه مدل زیستی دارند:
الف) این فشارهای تهدیدکنندة بقا یا درنتیجه عوامل و ناکارآمدی دستگاه داخلی بدن است که ما به آن تخریب واگرا/ درونی (۸) میگوییم؛ مانند بیماریهای خودایمنی یا سرطان که از داخل بدن آغاز میشوند و تهدیدکنندة حیات و بقای فرد است؛ یعنی بدن از درون شروع به تخریب خود میکند. به عبارت دیگر فساد ساختارمند (سیستماتیک) مانند جهش سلولی سرطانی عمل میکند و شکافهای اجتماعی و قومیتی همانند نقص ژنتیکی موجب بیثباتی میشوند. ناکارآمدی نهادی شبیه نارسایی دستگاههای بدن و اندامهای ارگانیک است. بحران مشروعیت مانند ضعف دستگاه ایمنی، دفاع درونی را فلج میسازد. در این حالت (تلاشی و تخریب درونی یا درونزاد)، بدون نیاز به فشار بیرونی، نظام سیاسی بهتدریج تحلیل میرود و ممکن است از هم فروبپاشد.
در این مدل (تلاشی درونزاد)، فرایندهایی که نهادها، ساختارها و کارکردهای داخلی نظام سیاسی را بهتدریج تحلیل میبرد، بدون اینکه لزوماً فشار خارجی نیرومندی وارد شود، شکل میگیرد. ابعاد و مؤلفههای این رویکرد در بر دارندة مفاهیمی از قبیل: فساد سیستمی و ناکارآمدی نهادی (اختلال در عملکرد ادارات، ضعف نظارت و بوروکراسی ناکارآمد)، بحران مشروعیت (کاهش اعتماد مردم به حکومت و نهادهای قانونی)، شکاف اجتماعی و قومی (اختلافات داخلی که انسجام سیاسی را کاهش میدهد) و فرسودگی عقیدتی یا فرهنگی که تضاد ارزشها، فقدان انسجام معنایی و دستورکار سیاسی با مبانی ایدئولوژیکی است.
ب) در مدل «تخریب بیرونی یا تلاشی همگرا» (۹) نظام سیاسی دچار تلاشی و تخریب درنتیجة یک عامل خارجی قرار میگیرد و فشار مستمر یا شوک خارجی به نظام سیاسی همانند زمانی که مورد تهاجم ویروسها/ باکتری و… یا ضربههای فیزیکی و زخمها و آسیبهای بیرونی و خارجی قرار میگیرد، تعادل و ثبات خود را از دست میدهد و در معرض تلاشی نظاممند خارج به داخل میگردد.
این حالت فشارهای خارجی (حمله و تهاجم نظامی، جنگ و اشغال) همچون ضربه فیزیکی شدید مشابه تهاجم ویروسها یا ضربه فیزیکی و تروما از بیرون است. تهاجم نظامی یا اشغال است، تحریمها و محاصره اقتصادی مانند فشار مکانیکی بر ارگانها عمل میکند، نفوذ فرهنگی و رسانهای همانند ویروس عصبی، دستگاه عصبی بدن را مختل میکند و استعمار و مداخله خارجی همانند ورود انگل مخرب است.
ادامه دارد
پینوشتها:
۱. Metaphoric Model
۲. Immunity & Adaptation
۳. Chronic Dysfunction
۴. Collapse/Death
۵. Adaptive Response
۶. Action Response
۷. Destructive Pressures
۸. Internsic/ Diverging Destruction
۹. Exogenous/ Converging Destruction