تحریریه نوشت: کریدور زنگزور که قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق استان سیونیک ارمنستان به نخجوان متصل کند، در نگاه نخست یک پروژه ترانزیتی است اما ابعاد آن بسیار فراتر میرود. این مسیر میتواند موازنه ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی را تغییر دهد، اقتصاد منطقه را دگرگون سازد و حتی معادلات امنیتی و فرهنگی را تحتتأثیر قرار دهد. برای ایران که قفقاز را بخشی از حوزه حیاتی امنیت ملی میداند، پرسش اصلی این است: چگونه باید با این پروژه مواجه شد؟ پاسخ در یک راهبرد ایجابی نهفته است؛ رویکردی که صرفاً بر مخالفت تکیه نکند، بلکه ابتکار عمل و پیشنهادهای جایگزین ارائه دهد.
زنگزور از دید باکو و آنکارا حلقهای است برای تکمیل اتصال جهان کشورهای ترک زبان و برای آمریکا، فرصتی است تا نفوذ روسیه و ایران در قفقاز را محدود کند. ایران اما این کریدور را خط قرمز میداند؛ زیرا میتواند پای نیروهای خارجی را به مرزهای شمالغربی باز کند. هرچند توافق اخیر تأکید کرده مسیر تحت حاکمیت ارمنستان باقی میماند، اما حضور شرکتهای آمریکایی همچنان نگرانی تهران را برانگیخته است. از این منظر، ایران باید در نقش «بازیگر فعال» ظاهر شود، نه مخالف منفعل.
اقتصاد؛ تهدید و فرصت
برآوردها نشان میدهد کریدورهای جدید میتوانند زمان حملونقل آسیا–اروپا را تا دو هفته کاهش دهند و میلیاردها دلار به تجارت منطقه بیفزایند. این جذابیت برای جمهوری آذربایجان و ارمنستان قابل درک است، اما ایران با خطر کاهش سهم ترانزیتی مواجه است. برخی کارشناسان حتی از احتمال کاهش ۲۰ تا ۳۰ درصدی سهم ایران سخن گفتهاند. در برابر این تهدید، ایران گزینههای مهمی دارد:
۱. تکمیل کریدور شمال–جنوب (INSTC) با همکاری روسیه و هند، که بندرعباس را به اروپا متصل میکند و زمان ترانزیت هند–اروپا را نصف خواهد کرد.
۲. اجرای کریدور ارس از طریق خاک ایران برای اتصال نخجوان به باکو؛ طرحی که هم نیاز جمهوری آذربایجان را پاسخ میدهد و هم نقش ایران را تقویت میکند.
۳. احیای پروژه خلیج فارس–دریای سیاه با همکاری ارمنستان و گرجستان که مسیر مستقیم ایران به اروپا را فراهم میسازد.
امنیت؛ خطوط قرمز تهران
ایران بهروشنی اعلام کرده است هیچ تغییر مرزی و هیچ حضور نظامی خارجی در قفقاز را نمیپذیرد. رزمایشهای ارتش و سپاه در شمالغرب نشان داد این موضع صرفاً دیپلماتیک نیست. هرچند خطر جنگ فعلاً کاهش یافته، اما واگذاری مدیریت مسیر به شرکتهای آمریکایی همچنان میتواند به گسترش اشراف امنیتی و حضور غیرمستقیم ناتو یا رژیم صهیونیستی در منطقه منجر شود. در چنین شرایطی، سیاست درست ایران آن است که امنیت مسیرها را بهعنوان صرفاً اقتصادی و غیرنظامی تثبیت کند.
فرهنگ و هویت؛ سرمایه نرم ایران
قفقاز تنها همسایه ایران نیست؛ بخشی از تاریخ و فرهنگ مشترک است. اشتراکات مذهبی با جمهوری آذربایجان و روابط دیرینه با ارمنستان، سرمایههایی هستند که تهران میتواند برای اعتمادسازی به کار گیرد. توسعه گردشگری، تبادل علمی و فرهنگی، و حضور رسانهای فعال میتواند نفوذ نرم ایران را تقویت کند؛ نفوذی که هیچ کریدور فیزیکی قادر به حذف آن نیست.
به همین دلایل ایران باید به جای مخالفت صرف، بستهای از اقدامات ایجابی را دنبال کند:
۱. تقویت مسیرهای موازی و جایگزین؛ تکمیل سریع تر کریدور شمال-جنوب، فعالسازی کریدور ارس و احیای مسیر خلیج فارس–دریای سیاه.
۲. دیپلماسی چندجانبه فعال؛ استفاده از سازوکارهایی مانند فرمت ۳+۳ برای اطمینان از مدیریت منطقهای کریدورها و جلوگیری از انحصار خارجی.
۳. توافق امنیتی منطقهای؛ پیشنهاد ایران میتواند پیمانی باشد که در آن کشورهای قفقاز جنوبی متعهد شوند مسیرها صرفاً اقتصادی باقی بمانند و پایگاه خارجی نپذیرند.
۴. تقویت روابط اقتصادی دوجانبه؛ رساندن تجارت با ارمنستان به بیش از یک میلیارد دلار و ایجاد پروژههای مشترک انرژی و صنعتی.
۵. بهرهگیری از قدرت نرم؛ از رسانههای بومی گرفته تا توسعه گردشگری و پروژههای فرهنگی، همه میتوانند تصویر ایران را در منطقه تقویت کنند.
کریدور زنگزور برای ایران هم تهدید است و هم فرصت. اگر منفعل باشد، بخشی از نقش ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود را از دست میدهد اما اگر با ابتکار عمل وارد شود – با ترکیب دیپلماسی، توسعه زیرساختی، بازدارندگی امنیتی و سرمایه فرهنگی – میتواند تهدید را به فرصتی برای تقویت جایگاه تاریخی خود در قفقاز بدل سازد.
به بیان دیگر، ایران مخالف صلح و توسعه در قفقاز نیست؛ بلکه مخالف حذف خود از این روند است. آینده این منطقه بستگی دارد به اینکه تهران بتواند همزمان خطوط قرمز امنیتیاش را حفظ کند و نقش سازندهاش را به رخ بکشد.